ساختمان گیو که در ضلع جنوبی خیابان انقلاب، حدفاصل خیابان فلسطین و خیابان صبا قرار دارد، به همت جهاد دانشگاهی، مرمت و با کاربری فرهنگی مورد استفاده قرار گرفته است. علاوه بر این ویژگی، این بنا، چهره خیابان انقلاب را که در انبوه ساختمان های تجاری قرار دارد، زیبا و دلنشین کرده.
هم اکنون این بنا به دلیل ساخت و ساز غیراصولی در محدوده حریم آن، در خطر ویرانی قرار گرفته. گزارش زیر، به قلم یکی از کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، جزئیات دقیقی از این اثر تاریخی و وضعیت امروز آن را به تصویر می کشد.
سال ها پیش هنگامی که برای رفتن به آموزشگاه زبان از مسیر خیابان انقلاب به طرف چهارراه ولی عصر نگاهم به بنای سفیدرنگ، مرموز و قدیمی با دودکش های پرتعداد و بلند کنار خیابان می افتاد، تخیلاتی راجع به صاحبخانه و یا مشکل جالب توجه بنا و فضای وهم انگیز داخل آن می پروراندم.
با خود می اندیشیدم که آیا ممکن است روزی بتوانم از داخل بنا دیدن و یا با صاحب آن گفت وگو کنم. چندین سال بعد از زمان دانشجویی پی بردم که دیگر همکلاسان هم با این بنا چنین حسی را تجربه کرده بودند، حتی بعد از آن در میراث فرهنگی با موارد بسیار زیادی برخورد کردم که این اثر ارزشمند توجه بسیاری از شهروندان را به خود جلب کرده بود.
صحبت از ساختمان تاریخی «گیو» است، بنایی که امروزه در ضلع جنوبی خیابان انقلاب حدفاصل خیابان فلسطین جنوبی و صبا همچون شخصیتی پرابهت نظاره گر مردمی است که از مقابل آن با چشمانی پرسشگر عبور می کنند.
رستم گیو یک زرتشتی تهرانی که شهرتش در نیکوکاری از مرزهای کشور فرا رفته است. نیک نامی اش مورد تصدیق خاص و عام است. وی در سال 1265 شمسی در تهران چشم به جهان گشود و با قرار دادن جمله «خوشبخت کسی است که برای خوشبختی دیگران بکوشد» به عنوان سرلوحه کار و زندگی، آثار خیر فراوانی در سراسر کشور بنیاد نهاد.
وی برای گسترش و حفظ موسسات خیریه و نیز بهره وری بیشتر مستضعفان در سال 1337 هجری شمسی بنیاد رستم گیو را تاسیس و به تحقق نیت خیرش جامه عمل پوشاند. از جمله کارهای وی ساخت دبستان 12 کلاسه دخترانه گیو تهران، مجتمع فرهنگی- اجتماعی و مسکونی باغ تهرانپارس جهت مردم بی خانمان، ایجاد ساختمان درمانگاه عام المنفعه، واگذاری زمین به وزارت بهداری و... است.
ساختمان گیو در خیابان انقلاب بنایی است دو طبقه در زمینی به مساحت 2000 متر که اواخر قاجار به صورت کوشک در مرکز باغی ساخته شده است.شمال این باغ بعدها به دلیل ایجاد خیابان شاهرضا در زمان پهلوی اول از بین رفت و بنا در لبه جنوبی خیابان واقع شد.
این محل به صورت مسکونی تا سال 1340 مورد استفاده رستم گیو بوده و بعد از آن به عنوان دفتر بنیاد گیو تا زمان حیات ارباب رستم گیو یعنی پانزدهم مهرماه 1359 به فعالیت خود ادامه داد. بعد از این تاریخ تا زمان خرید ملک توسط جهاد دانشگاهی تهران و پس از آن تا زمان آغاز عملیات مرمتی در سال 1381 به صورت متروکه باقی مانده بود.
زندگی دوباره
پس از انتقال مالکیت بنا از بنیاد گیو به جهاد دانشگاهی، فکر احتمال تخریب و نوسازی اثر، سازمان میراث فرهنگی استان تهران را بر آن داشت تا با جدیت، پیگیری و تلاش تیم کارشناسی در سال 1378 طی سه روز کاری با عبور از مراحل مختلف ثبت اثر با دریافت شماره 2415 فهرست آثار ملی کشور به حفظ و حراست از این بنا همت گمارد.
با این رویه مرکز جهاد دانشگاهی اقدام به مرمت بنا با شیوه ای قابل قبول کرد و باعث شد تا حتی بدبین ترین افراد هم نسبت به عملکرد مناسب این سازمان لب به تمجید و تعریف گشوده و همگی خوشحال از اینکه بالاخره بنایی همچون خانه گیو به امکان مرمتی درخور توجه و کاربری فرهنگی و علمی هم شأن وجوه معماری اش نائل آمده است.
تملک فروشگاه قدیمی گل و گیاه در بخش شمال شرقی عرصه و آزادسازی جناح شرقی بنا از معضل اخلال منظری، اثر تاییدی بود بر تکمیل عملیات مرمتی و رسیدن به ایده آل تئوری های باز زنده سازی آثار.
اما اتفاقات بعد از آن که هنوز شخصاً برایم قابل باور نیست، تصمیم جدید مالکان فعلی جهت نابودسازی اثر است، گرچه احتمالاً تصور می کنند تنها ایستایی بنا در محل ملک ضامن سلامت اثر می باشد لیکن باید گفت با ساخت و سازهای وحشتناک پیرامون بنا از سمت غرب چسبیده به دیواره غربی و از سمت جنوب تا لبه جنوبی بنا، حکم نیستی اثر را امضا کرده اند.
طی ماه های گذشته، سازمان میراث فرهنگی استان تهران طی نامه ای به شهرداری منطقه 11 با همت شورای اماکن تاریخی منطقه مذکور به طور موقت جلوی عملیات ساختمانی در محدوده ملک را گرفت، اما کارگاه ساختمانی خانه گیو، به استناد مجوز سال های قبل مجدداً راه اندازی شد.
چند پرسش اساسی
توجه به نکات زیر خالی از لطف نیست، اول اینکه با توجه به صراحت قانون آثار ثبتی در مورد عدم ساخت و ساز در عرصه های ثبت شده در فهرست آثار ملی کدام مرجع قانونی می تواند حکم به غیر از این دهد.
دوم اینکه گودبرداری زمین به ارتفاع بیش از 10 الی 12 متر آن هم در فاصله چند متری اثری چنین پرارزش و ساخت بنایی در حداقل فاصله ممکن نسبت به آن را چگونه می توان توجیه کرد.
سوم اینکه آیا بنای احداثی با نمایی کاملاً متفاوت و نامأنوس با اثر تاریخی بدون کوچکترین همخوانی معماری در پلان و نما، به غیر از ایجاد آشفتگی منظر چهره شهر چیز دیگری به همراه خواهد آورد؟
چهارم اینکه فکر کنیم آیا برای نابودی یک ارزش معماری لازم است زلزله ای همچون زلزله بم با قدرت و شدت بالا اتفاق بیفتد؟ آیا نمی شود در مرکز پایتخت اسباب کامل چنین از هم پاشیدگی را فراهم کنیم؟
اصلاً آیا می توان به فکر فضای بیشتر برای آموزش جوانان کشور عزیزمان بود در حالی که ساخت و ساز بی رویه در جوار یک اثر معماری ممتاز که خود کلاسی آموزشی برای نسل های آتی است، این گونه نگران کننده می شود. ما با همان هزینه و حتی کمتر می توانیم دولت را مالک فضاهای دیگری کنیم که بارها به عنوان آثار معماری معاصر شهر در محدوده حریم حفاظتی دانشگاه تهران به دفعات معرفی شده اند.
خانه گیو اثری است که به دلیل قرار گرفتن در موقعیت خاص شهری حامل تاریخ و نحوه گسترش شهر تهران طی دوره های گذشته است؛ اثری که می باید زبانی گویا برای دوستداران و پژوهشگران و مورخان مواریث فرهنگی در آینده باشد. از بنا دیدن کنید؛ بغض غریبی گلوی شما را هم خواهد فشرد.